فرزاد برادران

طومار

هر روز از “تو” می‌شنومچرا این لعنتی دست از سرم بر نمی‌داردچندسال پیش کودکی به ناچار تن به زندگی داد،هر […]

طومار بیشتر بخوانید »

سنگ

چه سنگ شده این دلمامروز در خیابان به آدم‌ها که نگاه میکردم دیگر هیچ کس را دوست نداشتم،نه مرد عابرنه

سنگ بیشتر بخوانید »

زندگی

داشتیم زندگیمان را می‌کردیمخنده خنده بادی آمددستش در موهای تو گیر کرددلم را بازی دادو بی صدا تو را برد.

زندگی بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا